متن های فلسفی

متن های فلسفی
یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

یک بیت از ...


.

دلتنگی‌ام را می‌کنم نقاشی ای دوست

.

اينگونه شاید در کنارم باشی ای دوست

 

.

" علیرضاابراهیم‌پور گیلانی "

جملات قصار " زن " نیچه





آنجا که عشق یا نفرت اهمیتی ندارد،

 زن نقشی میانه بر عهده می گیرد


 " فریدریش  نیچه "

حکایت " ظلم " عُبید زاکانی





شخصی از مولانا عضدالدین پرسید: 

چونست كه مردم در زمان خلفا دعوی خدائی

و پیغمبری بسیار می كردند و اكنون نمی كنند؟

گفت: مردمِ این روزگار را چندان

 ظلم و گرسنگی افتاده است كه نه از 

خدایشان به یاد می آید و نه از پیغامبر.


   " عبید زاکانی "


جملات زیبا " دوست داشتن " شریعتی





عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست

و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد

دوست داشتن  امّا 

 در وَرای سن و زمان و مزاج زندگی می کند...


  " دکتر علی شریعتی "

حکایت " انتظار " حلاج




حسین بن منصور حلاج را که به دار آویختند،


 جماعتی فریب خورده یا زرگرفته 


و حق به ناحق فروخته، پای چوبه دار گرد آمده و


به او سنگ می زدند و حلاج لب فرو بسته بود.


 نه سخنی به اعتراض می گفت


 و نه از درد فریادی می کشید.


در این میان شیخ شبلی نیز


 که از آن کوی می گذشت، 


سنگی برداشته و به سوی او پرتاب کرد. 


منصور حلاج از ژرفای دل آه سردی کشید


 و به فریاد از درد نالید.


پرسیدند از آن همه سنگ که بر پیکرت زدند 


گلایه ای نکردی، 


مگر سنگ شبلی چه سنگینی داشت 


که فریاد برآوردی؟


منصور در پاسخ گفت: 


 از آن جماعت فریب خورده انتظاری نیست.


 چرا که مرا نمی شناسند و 


علت بر دار شدنم را نمی دانند،


 شبلی اما از ماجرا باخبر است. 


از او انتظار دلجویی و حمایت داشتم ،


نه سنگ پرانی و ملامت .


گفتار بزرگان " خنده " دکتر ویکتور هوگو





 خنده ،

 كوتاه‌ترین فاصله

 بین دو نفر است.



 " ویكتور هوگو "



رباعی " تراود " شیخ بهائی





 آنکس که بَدَم گفت، بدی سیرت اوست 

و آنکس که مرا گفت نکو خود نیکوست

حال     مُتکلِّم    از    کلامش    پیداست 

از کُوزه همان بُرون  تَراود که در اوست 


              " شیخ بهایی"

سخنان ناب " هنر مُردن " دکتر علی شریعتی






... و حسین، وارث آدم،

 كه به بنی‌آدم زیستن داد، 

و  وارث پیامبران بزرگ،

 كه به انسان،

 "چگونه باید زیست" را آموختند،

 اكنون آماده است تا،

 در این روزگار، به فرزندان آدم، 

"چگونه باید مُرد" 

را بیاموزد!...


  " دکتر علی شریعتی مزینانی "


مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۷۱

شعر نیمایی و نو " دلتنگ " ثالث






   خوش به حال انار ها  و انجیر ها

   دلتنگ که می شوند  ،  می ترکند 


            " اخوان ثالث "

مطالب و موضوعات بکر " شنا " ...




كسی كه زیر آب میماند و غرق میشود
 
قبل از مرگ احساس میكند میتواند

 زیر آب بماند و دیگر تلاشی نمیكند!

 ثانیه های قبل از مرگ ثانیه های مهمی هستند، 

مغز احساس میكند میتواند زیر آب بماند!

 میخواهد كه بماند. فاصله ای وجود دارد قبل از مرگ، 

فاصله ای اندك بین توهم و تلاش نكردن!

 این اشتباه مغزی ست به علت نرسیدن اكسیژن كه بدن

 دست از تقلا برمیدارد و فرد تسلیم میشود

 و مرگ آرام او را در برمیگیرد. 

من شبیه به این غرق شدن را در آدمهای زیادی دیده ام

 اما نه زیر آب! بلكه در خشكی! 

زمانی كه نشسته اند، راه میروند، غذا میخورند، کار میکنند

 اما غرق شده اند. غرق در گذشته ای كه آنها را هر لحظه

 به "توهم" نزدیك تر میكند.

 برای من زندگی شبیه یك جریان است. 

مثل رودی بزرگ یا دریایی بزرگ كه قرار است

 به اقیانوسی بزرگتر وصل شود. 

"گذشته"شبیه عمق دریاست.

 "اكنون" شبیه شنا كردن 

و گاهی رها شدن در سطح دریاست و 

"آینده" تمام آن مسیری است كه میخواهیم طی كنیم.

جملات زیبا " لبخند " جبران خلیل جبران





جانم از آتشفشان ها گذر می کند

با خویشتن در جنگم

از خود عبور می کنم

تو آن سوی من ایستاده ای

و لبخند می زنی

لبخند تو آنقدر بها دارد که بخاطرش از آتش بگذرم




 "جبران خلیل جبران"

تک بیت " تنهایی " علیرضا ابراهیم پور گیلانی





کاش می شد ابر ها را پاره کرد

درد  تنهایی  دل   را  چاره  کرد

             " علیرضا ابراهیم پور گیلانی "

حکایت " حال خوش " لقمان






لقمان حكیم پسر را گفت:

 امروز طعام مخور و روزه دار،

 و هرچه بر زبان راندی، بنویس. 

شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی، 

بر من بخوان. آنگاه روزه‏ ات را بگشا و طعام خور. 

شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. 

دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. 

روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. 

روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، 

آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد.
 
روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست

 كه كاغذها بیاورد و نوشته‏‌ها بخواند.

 پسر گفت:

 امروز هیچ نگفته‌‏ام تا برخوانم.

 لقمان گفت: 

 پس بیا و از این نان كه بر سفره است

 بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفته‏‌اند،

 چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.

جملات زیبا " آرام و ساده " انیشتین





"یک زندگی آرام و ساده،

 شادتر از موفقیتهایی است که 

با تلاطم های زیاد به دست بیاید."

این یادداشت ۱.۸ میلیون دلاری را 

انیشتین برای پستچی نوشت و گفت: 

   روزی بیشتر از یک انعام ساده ارزش پیدا میکند!

گفتار بزرگان " فکر " راسل





اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه

 به دست آورید،

کسی نمی‌تواند به آن‌ها توهین کند. 

اگر کسی چیزی برخلافشان بگوید

 عصبانی نمی‌شوید؛ 

یا می‌خندید 

یا به فکر فرو  می‌روید.


   " برتراند راسل "






موعظه " ابتلاء " سعادت پرور






مرحوم آیت الله سعادت پرور
 «پهلوانی تهرانی»
[قدس الله روحه] می فرمود :


ابتلائاتی که برای بشر پیش می آید،

 اکثر برای آنست که 

متوجه حضرت حق بشود و از غفلت خارج شود ، 

   و متوجه منبع فیض گردد.

سخنان ناب " قدرت تغییر" آنتوان دوسنت اگزوپری





آدمها فکر میکنند ؛ 

اگر یک بار دیگر متولد شوند ،

 جور دیگری زندگی می کنند .

 شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود .

 فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند ، 

محکم و بی نقص ! 

اما حقیقت ندارد...

اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم ،

 اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم ، 

اگر آدمِ ساختن بودیم ، 

از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختیم !



   " آنتوان دوسنت اگزوپری "


شعر " خدا " مولانا






غم دیروز و پریروز و فلان سال و فلان حال و فلان مال

 که بر باد فنا رفت نخور

به خدا حسرت دیروز عذاب است

مردم شهر به هوشید؟؟؟

هرچه دارید و ندارید بپوشید و بخندید که امروز،

 سر هر کوچه خدا هست

روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست

نه یکبار و نه ده بار که صدبار به ایمان و تواضع

 بنویسید

خدا هست و خدا هست و خدا هست


      " حضرت مولانا "

جملات زیبا " امید " دیکنسون




امید چون پرنده‌ای است که

 بال و پر دارد،

 در روح ما لانه می‌گزیند،

 بدون گفتن هیچ کلمه‌ای،

 آواز می‌خواند و هرگز

 متوقف نمی‌شود.


"  امیلی دیکنسون، شاعر آمریکایی "


داستان " خوف " روان شناس




گفتگوی مار و زنبور

روزی مار به زنبور گفت: 

انسان ها از ترس "ظاهر خوفناک" من  می میرند

 نه به خاطر نیش زدنم.

 اما زنبور قبول نکرد!

مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت: 

آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که

 در کنار درختی خوابیده بود.

 مار رو به زنبور کرد و گفت من او را میگزم

 و مخفی می شوم و تو 

در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خودنمایی کن.

مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن

 در بالای سر چوپان کرد. 

چوپان فورا از خواب پرید و گفت"ای زنبور لعنتی"

و شروع به تخلیه 

زهر کرد و بلند شد و رفت و بعد از چندی بهبود یافت.

این بار که باز چوپان در همان حالت بود مار و زنبور

 نقشه دیگری کشیدند.

 زنبور نیش زد و مار خودنمایی کرد!

چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید

 از ترس پا به فرار گذاشت،

 و به خاطر وحشت از زهرِ آن مار،چند روز بعد از دنیا رفت... 

برخی از اتفاقات دنیا هم همین است، 

فقط به خاطر ترس از آنهاست که افراد نابود می شوند، 

ما رویاهایمان را زندگی نمی‌کنیم، 

ما در ترس‌هایمان زندگی می‌کنیم.



جملات زیبا " نقاش " پیکاسو




مادرم می‌گفت : 

اگر سرباز باشی ژنرال خواهی شد،

 اگر راهب باشی پاپ خواهی شد؛ 

در عوض من  نقاش  بودم   و 

پیکاسو شدم!


“پابلو پیکاسو”

جملات قصار " تَوهّم " دوسنت




شازده كوچولو پرسید:

با غم از دست دادنش چطور كنار بیام؟

روباه جواب داد:

اول مطمئن شو كه بدست آورده بودیش

بعد غمگین شو!
 
بخش عمده ى زندگى ما در توهم میگذرد

توهم مالك بودن !


 " آنتوان دوسنت اگزوپری "

گفتار بزرگان " خوشبختی " انیشتن





به آلبرت اینشتین گفتند 

خوشبختی چیست؟

 گُفت :
 
حاصل یک کسری است که  

صورتش تلاش و مخرجش توقع است!!

جملات قصار " فُوت " پناهی





‏از آش ِ روزگار

‏چنان دهانم سوخت

‏که از ترس ،

‏آب یخ را هم فوت  میکنم




"حسین پناهی"


حدیث عشق " حسین" شریعتی





حسین‏ علیه السلام 

زنده جاویدی است که هر سال، 

دوباره شهید می‏شود و

 همگان را به یاری جبهه حق زمان خود،

 دعوت می‏کند . 



دکتر علی شریعتی

جملات زیبا " قله " معروفی




تا دیروز فکر می‌ کردم تمام

قله ‌های جهان را

می‌ توانم فتح کنم.

تازه امروز فهمیدم 

چه نفس‌ گیر است 

بالا رفتن از پله‌ های 

خانه ‌ای که تو دیگر 

در آن ‌نیستی...



"عباس معروفی"



جملات قصار " تنها " پناهی





گاهی هیچکس را 

نداشته باشی بهتر است....!!!

باور کن بعضی ها تنهاترت می کنند.



        "حسین پناهی"

جملات قصار" لذت" بوفسکی





چیزی را که عاشقش هستی،

 پیدا کن...

بگذار تا تو را بُکشد... 

و از این مرگ لذت ببر...



  
چارلزبوکوفسکی

جملات زیبا " محبت " فالاچی




محبت زیادی

همیشه آدم ها را خراب میکنه 

گاهی آدم ها میروند

نه برای اینکه 

دلیلی برای ماندن ندارند

بلکه آنقدر کوچک اند که

تحمل حجم بالای محبت تو را ندارند...



   " اوریانا فالاچی "



سخنان ناب " حماقت " شریعتی




عده ای نماز اجاره ای میخوانند و
 روزه اجاره ای میگیرند! 

برای امواتی که درحیاتشان وقت نداشته اند 
خودشان انجام دهند
ولی درعوض پولی داشته اند که بدهند 
نماز خوانان و روزه بگیران حرفه ای تا برایشان انجام دهند

پدر پول بسوزد که در دستگاه خدا هم 
کار میکند آنهم چه کاری!!!
        ( جانشین پرستش خدا)

پول میدهند تا دیگران برایش خدا را بپرستند و او 
به بهشت برود! و ثواب نماز و روزه آنها را ببرد!

براستی که عجب حماقتی است جهل مذهبی!
از دین ریا بی نیازم
 بنازم به کفری که ازمذهبم میتراود


"دکتر علی شریعتی"


جملات زیبا " خدا " پناهی




هر کجا میروم ظلم می بینم

و همه می گویند

" نگران نباش ،  خدا جای حق نشسته "

خدایا !

می شود از جای حق بلند شوی ،

تا حق سر  جایش  بنشیند .



    " حسین پناهی "


جملات قصار " انسان " شریعتی




غرق حیرت وهیجان می شوم که

 این موجود انسان چه شگفت مخلوقی است!

گاه در پستی چنان می شود که هیچ جانور کثیفی

 به پای او نمی رسد وگاه

 درعظمت تا آنجا اوج می گیرد که درخیال نمیگنجد!


     " دکتر علی شریعتی "

جملات قصار " واژه " هوگو




از میان دو واژه 

انســان و انسـانیت

اولی در میان کوچه ها 

و دومی در 

لابلای کتابها سرگردان است 




   "ویکتور هوگو"


جملات زیبا "قضاوت " داستایوفسکی




قسمت جالبی از متن کتاب

 "تسخیر شدگان"  نوشته  ''داستایوفسكى''


 هر "پرهیزکاری" گذشته ای دارد

 وهر "گناه کاری" آینده ای!

 پس قضاوت نکن.

میدانم اگر:

قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،

دنیا تمام تلاشش را میکند 

تا مرا در شرایط او قرار دهد...

تا به من ثابت کند.

در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.

محتاط باشیم، در "سرزنش "

و"قضاوت کردن" دیگران 

وقتی؛

نه از " دیروز او" خبر داریم، 

نه از "فردای خودمان"

گفتار بزرگان " در یک ملاقات " چاپلین و انیشتین




انیشتین در ملاقاتی با چاپلین گفت: 

هنر شما را تحسین میکنم! 

بدون گفتن کلمه‌ای دنیا شما را درک میکند!

چاپلین در جواب  گفت : 

ارزش کار شما بیشتر است!

 دنیا شما را تحسین میکند با اینکه هیچکس

 نمیفهمد چه میگویید!
 

حدیث " شریک مال " امام علی علیه السلام





امام على علیه السلام: 


هر انسانى در مال خود

   دو شریك دارد: 


   وارث   و   حوادث 



میزان الحكمه جلد 5 صفحه 532

جملات قصار "ملول " مولوی




آدمی همیشه عاشق آن چیزیست که

 ندیده است ، نشنیده است و فهم نکرده است 

و  شب و روز آن را می طلبد. 

اما از آنچه فهم کرده و دیده ، ملول و گریزان است.


     « فیه مافیه مولانا »



پند " مرگ " عطار





پرسیدند کدام خصلت در آدمی

 نافع‌تر است؟

گفت: عقلی وافر

گفتند: اگر نبود؟

گفت: حُسنِ ادب

گفتند: اگر نبود؟

گفت: برادری مُشفق تا مشورتی کند

گفتند: اگر نبود؟ 

گفت: خاموشیِ دائم

گفتند: اگر نبود؟ 

گفت: مرگ در حال 



      عطار ؛ تذکره الاولیا

حکایت " مراقب چشم هایت باش " ...



جوانی به حکیمی گفت: 

وقتی همسرم را انتخاب کردم،
 در نظرم طوری بود که گویا خداوند
 مانندش را در دنیا نیافریده است.

 وقتی نامزد شدیم،
 بسیاری را دیدم که مثل او بودند. 
وقتی ازدواج کردیم،

 خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. 

چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، 
دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.

حکیم گفت:

 آیا دوست داری بدانی از همه
 این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟

جوان گفت:  آری.

حکیم گفت: 

اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، 
احساس خواهی کرد که سگ‌های 
ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.

جوان با تعجب پرسید: 
چرا چنین سخنی می‌گویی؟

حکیم گفت:
 چون مشکل در همسر تو نیست. 

مشکل اینجا است که وقتی انسان
 قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد
 و از شرم خداوند خالی باشد،

 محال است که چشمانش را
 به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. 

آیا دوست داری دوباره همسرت 
زیباترین زن دنیا باشد؟

جوان گفت: آری.

حکیم گفت  مراقب چشمانت باش.

سخنان ناب " بایستند " شریعتی






صحبت از جامعه ای است که نیمی از آن، 
خوابیده اند و افسون شده اند، 

و   نیمی دیگر که بیدار شده اند در حال فرارند !

ما می خواهیم این خوابیده های
 افسون شده را بیدار کنیم،

 و   واداریم که    «بایستند»، 
و   هم آن  فراری ها را  برگردانیم و 
واداریم  که   «بمانند»
          

                "دکتر علی شریعتی"

گفتار بزرگان " روز انسان " نهرو




 وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند 
و زنان شوکت زن بودنشان را

مردان همیشه مرد میمانند
و زنان همیشه زن

و آنگاه هر روز 
نه روز زن
 و نه روز مرد
که روز انسان است


"جواهر لعل نهرو "


ليست صفحات


تعداد صفحات : 3


ورود کاربران

ورود کاربران

عضويت سريع

عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    آمار

    آمار

      آمار مطالب آمار مطالب
      کل مطالب کل مطالب : 1204
      کل نظرات کل نظرات : 0
      آمار کاربران آمار کاربران
      افراد آنلاین افراد آنلاین : 10
      تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

      آمار بازدیدآمار بازدید
      بازدید امروز بازدید امروز : 717
      بازدید دیروز بازدید دیروز : 1,293
      ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 13
      ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 18
      آي پي امروز آي پي امروز : 143
      آي پي ديروز آي پي ديروز : 187
      بازدید هفته بازدید هفته : 7,608
      بازدید ماه بازدید ماه : 23,368
      بازدید سال بازدید سال : 143,256
      بازدید کلی بازدید کلی : 471,169

      اطلاعات شما اطلاعات شما
      آی پی آی پی : 3.129.148.210
      مرورگر مرورگر : Safari 5.1
      سیستم عامل سیستم عامل :
      تاریخ امروز امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

      درباره ما

        اشعار علیرضا ابراهیم پور گیلانی
        علیرضا ابراهیم پور گیلانی شاعر پر آوازه گیلان از آثار او می توان به 1 - شب و تنهایی من 2 - رباعیات استادانه 3 - سی مرغ غزل اشاره کرد.

      کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به اشعار علیرضا ابراهیم پور گیلانی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
      قالب طراحی شده توسط: تک دیزاین و سئو و ترجمه شده و انتشار توسط: قالب گراف