دل نوشته

دل نوشته
یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

یک بیت از ...


.

دلتنگی‌ام را می‌کنم نقاشی ای دوست

.

اينگونه شاید در کنارم باشی ای دوست

 

.

" علیرضاابراهیم‌پور گیلانی "

خاطره " سیرک " چاپلین




با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید 
بلیط ، یه زن و شوهر با ٤ تا بچه شون جلوی 
ما بودند.
وقتی به باجه رسیدند و متصدی باجه قیمت 
بلیط هارو بهشون گفت، ناگهان
رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به
 همسرش انداخت،معلوم بود که
 پول کافی ندارد و نمیدانست چه بکند...!!

ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک
 اسکناس ١٠ دلاری بیرون آورد و روی زمین
 انداخت، سپس خم شد و پول را 
از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت: 
ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد. 

مرد که متوجه موضوع شده بود، 
بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت: 
متشکرم آقا...!!

مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش
 بچه هایش شرمنده نشود، 
کمک پدرم را پذیرفت

بعد ازینکه بچه ها همراه پدر و مادرشان
 داخل سیرک شدند،
 ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه
 برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری
 افتخار کردم.

 "آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم"

سعی کنیم ثروتمند زندگی کنیم ، 
بجاى آنکه ثروتمند بمیریم...!

"چارلی چاپلین"

دل نوشته " بی درنگ " میرزا خانی





میدانی جان دلم

خیلی ها میگویند عشق شهریار

حسابی ناب بود

میگویند ای کاش

 کسی شبیه شهریار ما را میخواست

ولی من ترجیح میدهم عشقمان شبیه 

شاملو باشد

تو بخواهی،من هم بخواهم

شهریار یک عمر، تنها و یک تنه خواست

من این عشق را نمیخواهم

اما به تو قول میدهم

تو احمد باشی

بیدرنگ، یک عمر آیدا خواهم شد...


   " سیما میرزا خانی "

شعر نیمایی و نو " تاریکی " لنگرودی





تاریکی به رسم خود

 آدم  را  محو   می‌کند

به رسم خود از یادت می‌‌برد

برای گذشتن از این تاریکی است

آتش بر تن کرده‌ام امشب

بسوی تو بال می‌‌زنم


   " شمس لنگرودی "

حکایت " خودت را بشکن " ...





بزرگی را گفتند تو برای تربیت فرزندانت 
چه میکنی؟
گفت: هیچ کار

گفتند: مگر میشود؟
 پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟

گفت: من در تربیت خود کوشیدم،
تا الگوی خوبی برای آنان باشم.

 فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار
 پدر و مادر را می بینند، نه امر و نهی های
 بیهوده ای که خود عمل نمیکنند.

تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند، 
پایان زندگیست
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، 
آغاز زندگیست،

همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد.
درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت 
متولد شود
آنگاه خودت را خواهی دید

داستان " ارزش علامه جعفری





علّامه محمّد تقی جعفری نقل می كرد: 

 عدّه‌‌‌ای از جامعه‌‌‌شناسان برتر دنیا در «دانمارک» جمع
شده بودند تا درباره موضوع مهمّی
 به بحث و تبادل نظر بپردازند.

 موضوع این بود :

ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصّی داریم؛ 
مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است.
معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیّت آن است.
معیار ارزش پول، پشتوانه آن است.

امّا معیار ارزش انسان‌‌‌ها در چیست؟

هر کدام از جامعه شناس‌‌‌ها صحبت‌‌‌هایی داشتند 
و معیارهای خاصّی را ارائه دادند.
وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم:

اگر می‌‌‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد،
 ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی 
عشق می‌‌‌ورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است 
در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.
کسی که عشقش ماشینش است،
 ارزشش به همان میزان است،

 امّا کسی که عشقش خدای متعال است، 
ارزشش به اندازه خداست.

علّامه فرمودند:
 من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. 

ولی جامعه شناس‌‌‌هایی که صحبت‌‌‌های مرا شنیدند، 
برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.

وقتی تشویق آن ها تمام شد، 
من دوباره بلند شدم و گفتم:

عزیزان! این کلام از من نبود. 
بلکه از شخصی به نام علی علیه السلام است.
 آن حضرت در «نهج البلاغه» می‌‌‌فرمایند: 

 « قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه ُ؛ 
ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌‌‌دارد
وقتی این کلام را گفتم ،دوباره به نشانه احترام 
به وجود مقدّس امیرالمؤمنین علی علیه السلام 
از جا بلند شدند..


جملات قصار " تبعیدی زمین" شریعتی




من در نگاه تو ،

ای خویشاوند بزرگ من ،

ای که در سیمایت هراسِ غربت پیدا  بود

و   در ارتعاشِ پُر اضطراب  سخنت  ،

شوقِ  فرار  پدیدار

دیدم که  ،

تو  تبعیدی  این  زمینی  .



" دکتر علی شریعتی  "



عکس " چتر سبز " ابراهیم پور


عکس " لندن " علیرضاابراهیم پور


وصیّت شهید " خودسازی " شهید هادی






هرگز  فراموش  نکنید

تا  خود را  نسازیم

و

تغییر   ندهیم  ،

جامعه  ساخته   نمی شود  ...



_ شهید ابراهیم هادی _

دوبیتی " روحم درد دارد " ابراهیم پور









 دِلم  تَب کردُ   و  روحم  دَرد  دارد

           وجودم  را  هَمین  غم    می فِشارد

 اگر هم  اَبری  ُّ و  توفانی ام   ،  تو

           دُعا    کن     زودتر     باران     ببارد

             علیرضاابراهیم پور  گیلانی  "
                                              ۱۳۹۵/۱۲/۲۲

عکس" شانگهای " علیرضاابراهیم پور گیلانی


وصیّت شهید" درس آموختن " حجت اله اسکندری







رهبرمان  همان سرور  آزادگان حضرت حسین بن علی علیه السلام است ،

که  چگونه  مُردن  و  چگونه زیستن  را به ما  آموخت  .

حالا با تعلیم گرفتن از این  امامِ مان  ،  دنباله روی

 قیام عاشورای حسینی  هستیم .

فلسفه قیام امام حسین علیه السلام گریه کردن نیست  !

بلکه  درس آموختن  و   زیرِ  بارِ  ظلم ِ جنایت کاران  زمان نرفتن است  ...



               فرازی از وصیّت نامه شهید حجت اله اسکندری گیلانی "





دوبیتی " دوستت دارم " ابراهیم پور گیلانی







               بِجانِ  شُورِ  شیرین  ،  شاٰ ه ُ و  شَه زاد

            همین   یک   جمله   دُنیا   را   تَکاٰن  داد

            عزیزم   "   دوستت دارم   "     کَماٰ  کاٰن

             قَسم   بَر   لیلیّ ُ   و  مَجنون ُ  و   فَرهاد


                         " علیرضاابراهیم پور گیلانی "
                                                           ۱۳۹۵

عکس" بندر انزلی " علیرضاابراهیم پور


حرفِ حساب" تعطیل است " پناهی






می دانی  !

یک وقت هایی  باید  روی  یک   تکّه  کاغذ   بنویسی

تعطیل  است 

و  بچسبانی  پشت شیشه  افکارت  .

باید به خودت  استراحت بدهی  ،   دراز   بکشی  ،

دستهایت  را  زیر  سرت   بگذاری

و  به  آسمان  خیره  شوی  و  بی خیال  سُوت  بزنی  .

در  دلت  بخندی  به تمامِ  افکاری  که پشتِ شیشه  ذهنت  صف کشیده اند  ،

آن وقت  با  خودت  بگویی  بگذار   منتظر    بمانند  !



 حسین  پناهی   _

خاطره " روزی میآد که " شهیدابراهیم هادى





اوایل  جنگ  بود و مرزها دست عراق بود ؛

در ارتفاعات  گیلان  غرب  بودیم  .

با حسرت به  ابراهیم  گفتم  :  یعنی  میشه

مردمِ  ما راحت  ازاین جاده عبور و به شهرِ

خودشون  برن  ؟

ابراهیم  هادی  گفت  :

چی  میگی  !؟

روزی  میآد   که   از  همین  جاده   مردمِ  ما

دسته دسته  به  کربلا  سفر   می‌کنند  .


-منبع :کتاب سلام بر ابراهیم ،صفحه ۱۲۷-

عکس " مشکی۲ " علیرضاابراهیم پور


عکس "دست رو دست" علیرضاابراهیم پورگیلانی

http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/473/1416221/DSC_0078.jpg

دل نوشته " به خُود آ " علیرضاابراهیم پورگیلانی






                                         بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمدالله الّذی جَعلنٰا مِنَ المُتمسّکین بِولایتِ الامام العٰالمینُ و العٰارفینُ و العٰابدینُ و المتّقینُ و السٰاجدینُ و الزّٰاهِدین  ،  مُول المُوحدین ، یَعسوبُ الدین ، امیرالمؤمنین،  مَظهرالعجایب  ،  اَسدُالله الغالب  ،
 غالبِ کُلّ غالب  ،علی ابن ابی طالب علیه السلام  و الایمة المعصومین صَلوات الله و سلامُ اَجمعین  ...

               سالها دل طلب جامِ جَم  از ما  می کرد

               آنچه خود داشت زبیگانه تَمنّا  می کرد

هنوز که هنوز است در دنیای اکبر و اصغر هستند کسانی که در پِی گُمشده ی  خویش می چَرخندُ و می گردند  ، تا  بَل پیدا کنند گُم کرده ی خویش را  ... این جماعت گاه با کوچکترین تَلنگُر که توفیقی ست رحمانی بخود آیند و به حقیقت حق و گُم گشته خود می رسند و می یابند آنچه را که پیش تر ها می بایست می یافتند...  وقتست که بدانی ؛  اکنون دل مَشغولیت را رَها کن  ،  اندیشه ات را آزاد و گوش جان بِسپار به حقّ که در حقیقت  ،  حق آفتابیست گرم و روشن  ، پیدا و عیان  ... پنهان توئی از تو  ،  توئی  که  خود را گُم کرده ای و گُمشده ات  خُودِ خویشتنِ خویش است که نزدیک تر از هر آشنایست  .
گُم شده ات در کنارت ایستاده  ،  لبخند  می زند  ،  عشق می ورزد  و  در  خُودِ خودتان  خیمه زده و چشم براهتان است و منتظر  ...  منتظرِ چیستی  !؟  در حقیقت شما گُم شدید نه  او  ...  و این گُمگشتگی  دور ماندنِ تان از اَصل و خود  و خدایتان را می رساند  ... هان  !  در جستجوی گُم گشته تان کمتر بدین سو و آنسوی چشم بچرخانید...چراکه  :  
 
                 آب در گُوزهُ و ما تشنه لبان می گردیم

                 یار  در خانه و ما گِرد جهان می گردیم

گُمشده و گُم کرده ت  خُودِ خودتانید  ...آگاه  باش ؛  خودی که تو را از خود به خود  آرد  تا به خدا  رساند  ،  درگیرستُ و زمین گیر  ....  همّت کن و تَرکِ  مَعاصی  ...  و با شکستنِ مَنِ در خود و گذشتن از  خود بینی به خُودسازی که مقدمه خود شناسی ست  پا  پیش  نِه  ... تا قَدم در خود  شناسی که خود نیز مقدمه خدا شناسی ست   بگذاری  ...  آنگاست که  دَر  و   دُرّ  یابی  و آن اینست که هرآن کس که خود را  شناخت  ، خدا را  شناخت  و  آن کس که خدا را در حال و قالِ خُود نشاند و حاکم کرد  ...

                      [ دیگر  نه کَم  دارد  نه  گُم  ...]

اینک لَختی دِرنگ کن  ، بایست  ،  بَرگرد  و  باز آ  به خویشتنِ خویش  و  به  خُود  آ  و بنگر که  :
کِه ای  و  از کجا  آمدی  و  به کجا  خواهی  رفت  و   حجابِ غِفلت را  بِدَر  و به  خُود  و خدای خود نزدیک ونزدیکتر  شو   ،   که او  نزدیک تر از هر نزدیکیست  ...

                             وَمِن الله التوفیق
               والسلام علیکم و رحمة اللهِ و برکاته

                                     یا علی...

                              لبیک یا حسین...

دل نوشته ای از :  علیرضاابراهیم پورگیلانی  1395/4/5 هجری شمسی  _ ۱۹ رمضان ۱۴۳۷ هجری قمری

حرفِ بِکر " دقت " اَبَر ابراهیم پور گیلانی







 رَه آوردِ  ظریفِ  "  دقت  "   در ظرائفِ  عالم است که :

 ظرفیّتِ  مُوجودِ   وجودتت   را

 مَضروفِ  ریزشِ

 لُطف  و  عِنایتِ  حقّ  باری  تعالی   می کند  .




 " در اوج فروتنی جمله ای از علیرضاابراهیم پور "
                 علیرضاابراهیم پورگیلانی

دل نوشته " اُلاغ جان " علیرضاابراهیم پور



 اُلاغ جان  !

 گاو خوبم  !

 خَرِ      من  !

 شُتر  ،  گوسفند  ،  بُز  ،  اَسبِ  نَجیبم ...

 مدتهاست که یک عُذرخواهی به شما بدهکارم  .

 رُک  و  دوستانه بگویم  :

 هر وقت کَلافه  بودمُ و  عَصبانی  ،

 آنی  جُنون  به سراغم  می آمد

 و

 درآن وَسوسه وانفسای مَردِ رِندبازیهای رنگارنگِ

یارُ   و   روزگار

از  اسم  شریفِ تان  استفاده   می کردم  .

 صِرفاً   :   جهت  تُوهین

 به  بعضی  از  هم   شکل   هایم  .

 آری  ؛

 مدتهاست که یک عُذرخواهی  بدهکارم .

 و

  مِنهای اِقرار  ،  اعتراف  می کنم  ،

 اشتباه  می کردم  .

 و  مُعترفم  که  ؛

 در  ناسِزا  گفتن از اسمتان بَهره  می جُستم  و

 از  نامِ تان  سُوءاستفاده  نمودم  .

 گرچه در بین مان هستند انسان های که

 بُزرگندُ  و  آدم  .

  هرچند کم  ، 

 امّا هستند برخی  که  ؛

 در   حَدُّ  و  قَدُّ  و   اَندازهِ    درکِ  تان 

 شُورُ  و  شُعورِ    زندگی  را   ندارند .

 و

 گله گله  وِلَندُ   و   وَحشی  ،

 دل ها  را  می شِکنندُ و  قلب ها  را  می دَرند  .

 حِیف  ؛

 اسمِ  مبارکِ تان  که ،

   نِثارشان   شود  ...



      "  ابراهیم پور گیلانی "
     علیرضاابراهیم پورگیلانی




مطالب و موضوعات بِکر " گاهی... " شکیبایی



گاهی !!!

باید نبخشید  ،

کسی را که بارها  او را بخشیدی و نفهمید...

تا این بار  در آرزوی بخششِ تو  باشد!!!

گاهی  !!!

نباید صبر کرد  ،

باید  رها   کرد و رفت  ...

تا بدانند که اگر  ماندی  ،

رفتن را  بلد  بوده ای  !!!

گاهی  !!!

بر سر کارهایی که برای دیگران انجام میدهی  ،

باید  منّت  گذاشت ...

تا آن را کم  اهمیت ندانند  !!!

گاهی  !!!

باید  بد  بود  ،  برای کسی  که  :

فرق خوب بودنت را نمی فهمد  .



"خسرو شکیبایی"

عکس" فانوس" اَبَر ابراهیم پورگیلانی


دل نوشته " شهید کوچک زاده " ابراهیم پور



مُسلَّم حَمدِ حٰامد و دُعایش اِجابت شد که

پَرِ پَرواز گُشودُ و پَر کِشید تا  بَرِ دوست.

نژادِ کوچک زاده  ،  بُزرگ بودُ و بُزرگ زاده.

آری  ؛

بزرگتر از آنچه که  دوستانش می پنداشتند.

گرچه اِسماً  حامد کوچک زاده   ،  اما  رسماً

بُزرگ بُودُ و بزرگ زاده  .

او عَلَنی عَلَمِ عَزمَش را جَزمِ  دفاع از حَرم و حَریمِ

عَلَوی نمود تا پَرچمِ اسلام هَماره برافراشته بماند .

وی فُروتنانه بُزرگواریش را در کَفِ اِخلاص نهاد

و  هِبه  کرد   جانِ شیرین تر از  عَسلش  را

برای زنده  نگاه داشتنِ  شعائرِ  حُسینی  .

مثلِ غُلامِ حَلقه به گوش  ،  گوشِ جان

سپرد به فَرامینِ رهبرِ  آزاده اش تا  همچون

دیگر مُدافعانِ حَرم  با خونِ خُود درختِ تَنومندِ

انقلابِ مُتّصل به ظهورِ مهدی مُوعود ( عج)

را  آبیاری  کند  .

صَد حَمدُ و ثَنٰا  بَر حٰامدانی که دراُوج ایستادگی

ماندند تا ...  ما   بمانیم  ...


                  روحش شاد

          دوستِ کمتراز حَدِّ حٰامد
         علیرضاابراهیم پورگیلانی
                 1394/11/14





عکس " فلسفی " علیرضاابراهیم پورگیلانی

http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/473/1416221/1.jpg

حرف بِکر " خدا حافظ " علیرضاابراهیم پورگیلانی




                  ساده است شِنُفتَنِ

           خدا حافظ  برای  همیشه

       از  دهانِ   کسی   که    می گفت :

                    دوستت دارم

            عشقم   ،   عزیزم   ،   گُلم

                            و  . . .

                            ؟





 " دراوجِ فروتنی جمله ای از علیرضاابراهیم پور"

             -  علیرضاابراهیم پورگیلانی  -

دل نوشته " سکوت کن " ...x... سه نقطه...



با توأم ؛

تو ،

ای شاعرکِ  گیلانی...

" دلتنگی هایت را در آغوش بگیر و بخواب...

  هیچکس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد...

  این جمع  پُر از  تنهاییست...

  و

  گاهی سکوت بهترین زبان برای سخن گفتن است،

  بهتر از هر کلامی  و  بهتر از هر منطقی،

  پس  سکوت   کن  ،

  تا هرگز  شرمنده  وجدانت  نباشی  ... "





            ... سه نقطه... X...

دل نوشته " اربعین " علیرضاابراهیم پورگیلانی


               "  اربعین حسینی  "


     دل به دلِ زینب ( س )   دادمُ و

               با  پای  دل  رفتم  .

 تا در  کر بو بلا   به سُوگ  بنشینمُ و

  در   اربعینِ   ۱۴۳۷   هجری  قمری  ،

 چون   مهدی  ( عج )   برای   جَدَّش 

حسین علیه السلام  همانند  سالهای پیش

              سُوگواری  کنم  .


               حَلالم  کنید 

                 یا علی...

           لبیک یا حسین...


  " علیرضاابراهیم پورگیلانی  "

مثنوی " نگاهِ خسته " علیرضاابراهیم پور



           
                "  نگاهِ  خسته  "


غمی اَفزون  تراز  یک  کهکشان درد
کِه دارد مثلِ  زینب ؟ وای  ازآن درد

غَمِ    تنهاییُّ     و     تاریکیِّ      شب
کمی   هم   کم   نکرد  از  صبرِ زینب

#

 حِصارِ   تیره    شب    را     شکستم
کنارِ     چاهِ       اَندوهش      نشستم

بدنبالِ     نگاهش      چشم      بُردم
و تک تک   زخم هایش   را   شِمُردم

دلِ شُوریده ی  او چاک چاک  است
غریب آهنگِ  سازش سُوزناک است

قَدِ    رَعنای   او    دیگر        شکسته
در اُوجِ    بی  کسی     تنها    نشسته

نگاهِ  خسته اش   یک  آسمان  عشق
لَبِ خُشکیده اش سیرآب ازآن عشق

تَمامِ      کربلا     شرمنده   ی        او
گُلِ      اُمّیدِ    او   بَر     نیزه     آنسو

#

همه    رَفتندُو    زینب   ماند     تنها
میانِ   مُوجِ     پُر   آشوبِ    غم   ها

زمین داغ ستُ و زینب  داغدارست
هَنوز   انگار   او   چشم   انتظارست...



                   شعری از  :

      "علیرضاابراهیم پورگیلانی "

          سُروده   1379   ه .  ش




دل نوشته " دنبالِ دین و ایمانِ خالص " شریعتی




پدر  و  مادر   ؛ 

من  در  خلوتِ  خالصِ  تو   بودم  .

دیدم  که ،

چَسبیدی با  همه ی  وجود  و ایمان  و اِخلاصت

دعا  می کنی  .

خدا و  پیغمبرت  و کتابت  و ائمه ات  و  همه ی

مقدّسینت   را   می خوانی  .

که   خدایا  :

من  را  نجات  بِده  !

مَنْ   !

خدایا   ؛

به  تَنِ  مَنْ  سلامت  بِده  !

به  زندگیِّ   مَنْ   عافیت   و  . . .   بِده  !

قرضِ  مَنْ   را   ادا   کن  !

مریض   مَنْ   را  شفا   بِده  !

مسافرِ   مَنْ  را  به   سلامت  از    سَفرش

 به   مَنْ   برگردان!

اَرواحِ   گُذشتگانِ   مَنْ   را   ببخش  و

در   سرازیریِّ    قَبر    به   دادِ    مَنْ   بِرس  !

مَنْ  را از آن  آتشِ  خَشم   و  عَذاب  رها   کن  !

مَنْ  را در بهشت با شخصیّت های  بزرگ ِ مُقدَّسَت

مَحشور   بگردان  ! ...

مَنْ   نمی دانم  این  چِه  جُور  دینی   است  !  ؟

که  ،

از   بَشریّت  صحبت   نمی کند  ؟

هَمَش  مَنِه   !

در  اینجا   مَنْ   ،   در  آنجا   مَنْ  .

این دین فقط تو را باید نجات بِدهد   ! ؟

من به دنبالِ دین و ایمانی می گردم  که

بَشریّت  را   نجات  بِدهد

حَتیٰ   خُودم    هَم    فَدایَش    بِشَوم  .






" دکترعلی شریعتی "


سخنان ناب " مرا کمتر خواهید دید " شریعتی





شما : ای گوش هایی که تنها گفتن های

کلمه دار را می شنوید  !

پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت :

و شما  :  ای چشمهایی که تنها صفحات سیاه

رامی خوانید!

پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت.

و شما  :  ای کسانی که هرگاه حضور دارم

بیشترم  تا  آنگاه که غایبم  ...

پس از این مرا کمتر خواهید  دید.







 " دکتر علی شریعتی "

دل نوشته " روح " شریعتی





 یک   روح  ...

 وقتی  از   سطحِ   زمانِ   خویش

 بیشتر   اوج    می گیرد ،

 "  تنها   "     می شود  .








 - علی شریعتی  -

گفتاربزرگان" دریافتم" پروفسور حسابی




من از این دنیا  فقط  این را  دریافتم  که  ...


اونی که بیشتر می گفت :  " نمی دانم  "

بیشتر می دانست  ،

اونی که " قوی تر " بود  ،  کمتر  زور  می‌گفت ،

اونی که راحت تر می گفت :  "  اشتباه کردم  "

اعتماد  به  نفسش  بالا تر  بود ،

اونی که صداش آروم تر  بود  ،

حرفاش  با  "  نفوذ تر " بود  ،

اونی که خودشو  واقعاً  دوست داشت،

بقیه  رو  "  واقعی تر  " دوست  داشت  ،

اونی که  بیشتر  طنز  می گفت  :

به  زندگی  " جدی تر  " نگاه می کرد  .







_ پروفسور حسابی _



گفتار بزرگان" جبران خلیل جبران "





اگر در مورد شما بد گفتند  ؛

سکوت کنید  ،

و

به یکدیگر  مهر  بورزید  ،

امّا

از  مهر  ،  بند   نسازید  .










 جبران خلیل جبران










حرف بکر " آدم "







 آدم   باش  !
 
 و

 تلاش کن  آدم   بمانی  ،

 چرا که   آدم   بودن و ماندن  سخت دشوار است  .


 




# دراوج فروتنی جمله ای از علیرضاابراهیم پور #
             " علیرضا ابراهیم پور گیلانى "

دل نوشته" شریعتی"





  حج بزرگتر ؛
 " سفر از کعبه "    است  ،   نه     " سفر به کعبه "
 حج بزرگتر  ؛
 قبله در قفا نهادن است  .
 اکنون بیاموز  ؛
 که حج،  به کعبه رفتن نیست  ،  از کعبه رفتن است  .
 هم آغاز  مقصد کعبه نبوده است  .
 در حج عمره حاجی تجربه بندگی را از سر می گذراند و به آزادگی می رسد و شایستگی آن را می یابد که
 - ان شاالله -  " بگویدنت از کعبه بگذر  "
 حج عمره تو را از تویی تا خود آورد و در حج تمتع قرار است
 تا خدا بروی  .
 حال این سوال پیش می آید  :
 <<  از کعبه شریف تر کجاست  ؟  >>
 پاسخ اینست  :
 - ان شاالله -
 می روی تا ببینی  ...
.
.
.                  - لبیک یا حسین( ع) -



  ... دکترعلی شریعتی...




دل نوشته

" شب قدر "
شبی است که درآن قرآن بر پیامبر عظیم الشان اسلام
نازل شده و فضیلت عبادت در این شب از تمام
شبهای سال بیشتر و والاتر است.
دراین شب مقدرات یکسال انسان معین می گردد.
از با فضیلت ترین اعمال و افعال در این شب
 "  احیا "  می باشد.
به معنای پاس داشتن یک شب تا صبح است.
اگرتوفیق داشتید و توانستید،
دل  ،  آری دل خود را،  که حقیقت وجود شما است،
احیا و زنده کنید و از خواب غفلت بیدار شوید،
سعی تان  برآن باشد که از اعمال زشت خود استغفار
کرده و توبه نمایید.
و از صفات رذیله ای  ؛  چون  ؛
تکبر، غرور،  عجب، ریا و درویی،  خود خواهی وخود بینی،
خیانت در امانت،  بویژه  گفتن دروغ و...دور شده و
خالصانه و با افتادگی کامل به سمت وسوی
راستی،  صداقت و محبت حقیقی حرکت کنید.
و از خدا  بخواهید ؛
آنچه که باید بخواهید  .
 درآن هنگام امید است پرونده ی  ما که در
دستان مبارک امام زمان ( عج) که واسطه ی
فیض الهی است،  می باشد  ، به اذن خداوند
كریم و مهربان مورد اکرام و عفو خاص قرار
بگیرد...
آری همه اینها که گفته شد مشروط به انجام
یک سری از اعمال که مخصوص شب های
 " قدر " است،  می باشد  .
فقط توجه داشته باشید که برتراز هر عمل،
نیت آن عمل  ،  و بر تراز نیت ،
خلوص نیت است.
آری خلوص،  که سخت مشکل است  و
مشکل است  .
بترس از خدا در حالی که به لطفش امیدواری.
وخوف داشته باش از این که نکند مثل
خیلی ها یک عمر با شیطان بودی،
نه با خدا.
نکند با شیطان یا شیاطین بخاطر این مصلحت
وآن مصلحت نشستی، خوردی، رفتی،
خندیدی،  گریستی، خوابیدی  و...
نماز و روزه وحج ودعا بجا آوردی  ؟؟؟؟
وای بر تو !
وای بر  دل  !
برای رهایی از این مهلکه و دام شیطانی
راهی جز بازگشت وتوبه حقیقی وجود
ندارد.
می بایست به  کنه  حقیقت  باز گشت.
واین سخت دشوار است.
خصوصا برای کسی که با تمام جهان وملت
وبا خودش قهر است.
کسی که منزوی و در انزواست ودر یک فضای
کوچک دست و پا میزند، رهای اش سخت دشوارست.
کسی که همه را به چشم حقارت می بیند،
خود حقیری بیش نیست.
کسی که قدرت پذیرش حق را ندارد،
شهامت توبه و بازگشت راهم ندارد.
آری توبه کردن شهامت میخواهد و قدرت،
و " قدر " بهتراین توفیق است که به انسان داده
شد تا باز گردد.
توفیق رهایی،  وتوفیق قبول حق،  و قدرت
پذیرش اشتباه،  وشهامت رو برو شدن با
خود و خدا.
وسرانجام رجوع به الله،
" لیالی قدر " فرصت احیای خود و دل است.
می توان راه صد ساله را یک شبه رفت.
می توان تصمیم گرفت و تغییر کرد.
می توان...
به شرط خلوص نیت،
به شرط طهارت  دل  ،
به شرط شکستن خود و رفتن تا خدا
آری " قدر " را باید قدر دانست.
واگر قدرت، شهامت وتوفیق یک العفو
گفتن واقعی را داشتی و احیا شدی
برای تعجیل در فرج آقا امام زمان ( عج)
 و سلامتی وی  و  ...  دعا کرده و
ما را هم از دعای خیر فراموش نکنید.
یا علی





علیرضاابراهیم پور " گیلانى "

جملات زیبا



عشق   مارا می کشد تا دوباره حیاتمان دهد  .
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم،
بهتر آن است که آنرا خرج لطافت یک
لبخند و یا نوازشی کنیم.




ویلیام شکسپیر

جملات زیبا



گذشت زمان بر آنها که منتظر می مانند بسیار کند،
بر آنها که می هراسند بسیار تند،
بر آنها که زانوی غم بغل می گیرند بسیار طولانی،
و بر آنها که به سر خوشی می گذرانند بسیار کوتاه است.
اما،  بر آنها که  عشق  می ورزند،
زمان را آغاز و پایانی نیست  ...


ویلیام شکسپیر

جملات زیبا



  خسته ام  ،
 خسته از روزهای تکراری که بی صدا می آ یند و می روند،
بدون لحظه ای درنگ  !
 خسته ام  ،
 خسته از شالیزارهایی که دیگر بوی مهربانی نمی دهند،
 از ماهی هایی که به تنگ کوچکشان دلبسته اند.
 خسته ام  ،
 خسته از نسیمی که بوی دلتنگی می دهد.
 خسته ام  ،


ویلیام شکسپیر

ليست صفحات


تعداد صفحات : 2


ورود کاربران

ورود کاربران

عضويت سريع

عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    آمار

    آمار

      آمار مطالب آمار مطالب
      کل مطالب کل مطالب : 1204
      کل نظرات کل نظرات : 0
      آمار کاربران آمار کاربران
      افراد آنلاین افراد آنلاین : 8
      تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

      آمار بازدیدآمار بازدید
      بازدید امروز بازدید امروز : 766
      بازدید دیروز بازدید دیروز : 1,293
      ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 13
      ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 18
      آي پي امروز آي پي امروز : 151
      آي پي ديروز آي پي ديروز : 187
      بازدید هفته بازدید هفته : 7,657
      بازدید ماه بازدید ماه : 23,417
      بازدید سال بازدید سال : 143,305
      بازدید کلی بازدید کلی : 471,218

      اطلاعات شما اطلاعات شما
      آی پی آی پی : 3.147.46.27
      مرورگر مرورگر : Safari 5.1
      سیستم عامل سیستم عامل :
      تاریخ امروز امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

      درباره ما

        اشعار علیرضا ابراهیم پور گیلانی
        علیرضا ابراهیم پور گیلانی شاعر پر آوازه گیلان از آثار او می توان به 1 - شب و تنهایی من 2 - رباعیات استادانه 3 - سی مرغ غزل اشاره کرد.

      کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به اشعار علیرضا ابراهیم پور گیلانی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
      قالب طراحی شده توسط: تک دیزاین و سئو و ترجمه شده و انتشار توسط: قالب گراف